Web Analytics Made Easy - Statcounter

اعتماد نوشت: گفت‌وگوی سعید حجاریان با روزنامه اعتماد اخیرا بازتاب‌های فراوانی در محافل سیاسی، شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها پیدا کرده است. حجاریان در این گفتگو ضمن تشریح شرایط کشور اعلام کرده بود، برای تغییر رکود حاکم بر عرصه عمومی، کشور نیازمند یک تکانه و اتفاق اصلاحی بزرگ است تا زمینه‌های مشارکت در جامعه فراهم شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

پس از انتشار این گفتگو، اما محمدرضا باهنر، دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین با زبانی تهدیدآمیز اصلاح‌طلبان را تهدید کرد که برای حضور در انتخابات باید شروط نظام را بپذیرند! باهنر با نامیدن اصلاح‌طلبان با عناوینی، چون «فرزندان ناخلف» و... تلاش کرده بود پالس‌های مثبتی به سمت دولت ارسال کند تا در تصمیم‌سازی‌های آینده جناح راست، مشارکت داده شود.

اظهارات باهنر، اما با نقد‌های گسترده در جبهه اصولگرایی مواجه شد، جز غلامعلی حدادعادل که از صحبت‌ها باهنر دفاع کرد و آن را دلسوزانه دانسته بود، اکثر افراد و رسانه‌های اصولگرا به نقد اظهارات باهنر نشستند. بسیاری از چهره‌های اصولگرا، معتقد بودند در شرایطی که کشور به کنشگری همه جریانات برای دمیدن در تنور انتخابات نیازمند است، تهدید اصلاح‌طلبان و اعلان اینکه برای حضور در انتخابات آن‌ها باید شروط حاکمیت را بپذیرند، کمکی به بهبود شاخص‌های مشارکت در انتخابات نخواهد کرد. سعید شریعتی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب، اما از منظر دیگری به این بحث ورود می‌کند. او معتقد است که باهنر، گفت‌وگوی حجاریان با «اعتماد» را به درستی مطالعه نکرده و تنها مبتنی بر تیتر و سوتیتر‌ها درباره آن قضاوت کرده است. شریعتی با نگاهی تفسیری به گفت‌وگوی حجاریان تلاش می‌کند زیر پوست تحولات جامعه مبتنی بر اظهارات حجاریان را از منظری تازه حلاجی کند.

طی روز‌های اخیر گفت‌وگوی سعید حجاریان با «اعتماد» و پس از آن، تهدید اصلاح‌طلبان توسط باهنر منشأ شکل‌گیری مباحث فراوانی شده است. شما این فضای تحلیلی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

راستش تمایلی ندارم درباره واکنش آقای باهنر به گفت‌وگوی سعید حجاریان بحثی داشته باشم. واقع آن است که عموم فعالان سیاسی از طیف‌های مختلف، زبان تهدیدآمیز باهنر را تقبیح کرده بودند. حتی روزنامه‌های جوان، جمهوری اسلامی، اطلاعات و... به نقد صحبت‌های باهنر پرداختند. حرف سعید حجاریان این بود که جامعه از مقوله انتخاباتی با پروکسی و نیابتی و فاقد رقابت عبور کرده است، اگر حاکمیت به دنبال رونق در انتخابات و مشارکت بالاست باید تحولی در انتخابات (و جامعه) ایجاد کند. اما پالس‌هایی که از سوی تصمیم‌سازان و سیاستگذاران ارسال می‌شود، به گونه‌ای نیست که توجه جامعه را جلب کند. حجاریان در ادامه تحلیل کرده بود این وضع ادامه‌دار خواهد بود، مگر اینکه یک اتفاق بزرگ و یک تکانه نادر در عرصه سیاسی بیفتد که تغییری در رویکرد عموم مردم ایجاد شود. این اتفاق از نظر حجاریان، نظیر این بود که دولت رییسی به‌طور کلی استعفا دهد و یک انتخابات دیگری در سطح انتخابات ریاست‌جمهوری با کیفیت متفاوتی برگزار شود تا توجه‌ها به امر انتخابات جلب شود.

اما محمدرضا باهنر، تحلیل دیگری ارایه می‌کند و صحبت‌های حجاریان را به معنای شرط گذاشتن اصلاح‌طلبان برای حاکمیت تفسیر کرده است. این برداشت اشتباه ناشی از چیست؟

من فکر می‌کنم، فهم باهنر از مصاحبه حجاریان درست نبوده است. حجاریان شرط نگذاشته، بلکه شرایط جامعه را تشریح کرده است. مساله این نبوده که اصلاح‌طلبان شرطی بگذارند و اعلام کنند دولت ابراهیم رییسی باید استعفا دهد تا اصلاح‌طلبان وارد انتخابات شوند! بلکه اساسا جامعه مهیای مشارکت نمی‌شود مگر اینکه یک تحول بنیادین در سیاست ایران رخ دهد. تحولی که توجه جامعه را به عرصه سیاست‌ورزی پارلمانتاریستی و صندوق محور جلب کند. باهنر احتمالا مصاحبه حجاریان را خوب نخوانده یا سرسری خوانده و نگاهی به تیتر‌ها و سوتیتر‌های روزنامه اعتماد انداخته و برداشتی از متن داشته که مبتنی بر واقعیت نبوده است. انتظار از محمدرضا باهنر به عنوان یک نیروی باسابقه و کسی که به تحلیل‌های سیاسی توجه دارد، آن است که حرف‌های حجاریان را دقیق‌تر بخواند و واکنشی متناسب با متن (و نه برداشت اشتباه خود) داشته باشد. وقتی این توجه‌ها نباشد، طبیعی است که به دلیل این برداشت غلط، واکنش‌هایی را حتی از طیف محافظه‌کار و اصولگرا می‌بیند که در شأن او نیست و صغیر و کبیر او را می‌نوازند.

شما از منظر هرمنوتیک، مصاحبه اخیر سعید حجاریان با «اعتماد» را چطور ارزیابی می‌کنید؟ جانمایه کلام سعید حجاریان چه بوده است که این حجم از واکنش‌ها را برانگیخته؟

برداشت من این است که جامعه پس از رخداد‌های اعتراضی تابستان و پاییز ۱۴۰۱ و شکل‌گیری یک جنبش فراگیر، وارد عصر تازه‌ای شده است. ما به عنوان فعالان سیاسی اصلاح‌طلب از یک طرف نمی‌توانیم درباره کنشگری سیاسی صحبت کنیم و از سوی مردم طعنه نشنویم. از سوی دیگر هم حاکمیت، هیچ پالسی درباره بهبود وضعیت فعالیت‌های سیاسی و حزبی و اجتماعی و تحقق مطالبات از طریق انتخابات ارایه نمی‌کند. اصلاح قانون انتخابات را ببینید؛ شورای نگهبان نه تنها در مرحله انتخابات و احراز صلاحیت‌ها اختیارات فراگیر و حتی وسیع‌تر خود را تثبیت کرده، بلکه مقوله مینو خالقیسم که در مجلس دهم رخ داد را رسما قانونی می‌کند. یعنی شورای نگهبان در هر برهه‌ای پس از انتخابات می‌تواند نظارت استصوابی را توسعه دهد و نماینده منتخب ملت را از پارلمان اخراج کند! در کنار این گزاره‌ها، ناگهان خبر می‌رسد که معاون سیاسی وزیر کشور در نشست با مسوولان ستاد انتخاباتی کشور به گونه‌ای حرف زده و رفتار کرده که انگاز از نظر دوستان مقوله برگزاری انتخابات یک مقوله سیاسی نیست و به شکل یک پروژه امنیتی قرار است، برگزار شود. این رفتار امتداد همان تهدید‌های باهنر است. مسوولان دولت سیزدهم، انتخابات را به جای پروژه‌ای مشارکتی در شمایل پروژه‌ای امنیتی به نفع یک جریان سیاسی خاص می‌بینند.

چه اتفاقاتی از نظر شما باید در برنامه‌ریزی‌ها و سیاستگذاری‌ها رخ دهد تا انتخابات مشارکتی شود؟

گروه‌های سیاسی مطالبات متفاوتی دارند، آیا طرفداران جنبش زن، زندگی و آزادی می‌توانند کاندیدای مورد نظر خود را در انتخابات آینده داشته باشند. آیا طرفداران این جنبش می‌توانند به مردم قول دهند که به ما رای دهید تا در انتخابات پیروز شویم، در مجلس، قانون حجاب و عفاف را از دستور کار خارج کرده و جرم‌انگاری حجاب را لغو کنیم؟ طبیعی است که به نمایندگان این جنبش اجازه حضور داده نمی‌شود، نه تنها اجازه حضور تفکرات منتقد در جامعه داده نمی‌شود، بلکه حتی بسیاری از اصولگرایان میانه‌رو و سنتی هم احراز صلاحیت نمی‌شوند. تنها یک طیف خاص از یک جریان مشخص محافظه‌کار و تندرو، اجازه و فرصت حضور در انتخابات را پیدا می‌کنند و باقی رقبا از دایره انتخابات بیرون انداخته می‌شوند. مبتنی بر این واقعیت‌هاست که سعید حجاریان اعلام می‌کند که باید تکانه‌ای اساسی، فورس ماژور و بزرگ در حد استعفای دولت سیزدهم در جامعه شکل بگیرد تا حداقل بخشی از مردم مجاب شوند که می‌توانند مطالبات خود را تحقق بخشند.

مصادیق این تکانه‌ای که سعید حجاریان به آن اشاره کرده، آیا فقط شامل استعفای دولت سیزدهم می‌شود یا مصادیق دیگری را هم می‌توان برای آن برشمرد؟

به نظرم حجاریان سقوط دولت سیزدهم را به عنوان یک مثال عنوان کرده است. ممکن است، مثلا به‌طور ناگهانی اعلام شود که همزمان با انتخابات مجلس قرار است درباره اصلاح ۴ بند مشکل‌ساز قانون اساسی هم رای‌گیری شود. نمونه‌هایی چون، اصلاح و حذف نظارت استصوابی، تعیین تکلیف سیاست خارجی و... می‌تواند محور این رای‌گیری درباره اصلاح قانون اساسی باشد. موضوعاتی که خلاف روند عادی و رخوت‌آمیز کنشگری سیاسی در ایران باشند. البته این‌ها حداقل موارد اصلاحی مورد نظر مردم است. اما هیچ پالسی از سوی حاکمیت برای ایجاد این رویکرد اصلاحی وجود ندارد.

احیای برجام را هم می‌توان ذیل این تکانه‌های اساسی قرار داد؟

معتقدم حتی احیای برجام هم نمی‌تواند چنین فضایی را ایجاد کند. اینقدر دوستان دولتی از احتمال احیای برجام برای ایجاد ثبات در بازار‌های ارزی استفاده کردند که دیگر ظرفیت خود را از دست داده است. درباره دارایی‌های مسدودی ایران در کره جنوبی، همچنین سوءاستفاده‌هایی صورت گرفت. اما اگر مانند خبر از سر‌گیری روابط با عربستان، ناگهان اعلام شود ارتباطات با امریکا از سر گرفته شده و مشکلات حل شده است، می‌توان آن را در حد یک تکانه مناسب در نظر گرفت. اما چشم‌اندازی که در وزارت کشور، شورای نگهبان و مجلس و قانون انتخابات ارایه می‌شود، نسبتی با ایجاد شور و شوق انتخاباتی ندارد.

و شما فکر می‌کنید احزاب و جریان‌های سیاسی هم نمی‌توانند چنین شور و نشاطی را ایجاد کنند؟

من یک موضوع بامزه به شما بگویم، آقای باهنر ادعا کرده اصلاح‌طلبان برای حضور در انتخابات شرط گذاشته و تهدید به تحریم انتخابات کرده‌اند! مگر می‌شود یک جریان سیاسی که به دنبال کسب قدرت است، سراغ این بحث‌ها برود؟ من همیشه در جمع دوستان سیاسی می‌گویم، اساسا این ادبیات برای مجتهدانی است که مقلدانی دارند. مثلا میرزا رضای شیرازی اعلام می‌کرد تنباکو تحریم است! در حال حاضر نیرو‌های سیاسی به اندازه‌ای مقلد و مرجعیت ندارند که حکم‌های اینچنینی بدهند. مردم خودشان در حوزه سیاسی اجتهاد کرده و تصمیم می‌گیرند که چه مسیری را انتخاب کنند. حاکمیت اگر افزایش مشارکت می‌خواهد باید زمینه‌های آن را فراهم کند.

شما به ضرورت‌های اصلاحی ذیل قانون اساسی اشاره کردید. این مصادیق اصلاحی در قانون اساسی از نظر شما شامل چه مواردی است؟

حتی اگر دولت تصمیم به استعفا نمی‌گیرد، در این فرصت باقیمانده تا انتخابات اسفندماه این ۵ گزاره اصلاحی را صورت دهند: ۱) نظارت استصوابی لغو شود. حدود ۳۵ سال است که نظارت استصوابی اعمال شده، اما نتیجه مورد نظر به دست نیامده است. اما نه تنها تصمیمی برای اصلاح این نارسایی‌ها گرفته نمی‌شود، بلکه دامنه نظارت استصوابی از حوزه سیاسی به سایر حوزه‌های صنفی، ورزشی، مدنی و... کشانده شده است. حتی در انتخابات اتاق بازرگانی، انتخاب سرمربی استقلال، کمک مربی پرسپولیس و... هم این نظارت‌ها گسترده شده است. در واقع تفکر استصوابی که در شورای نگهبان و متکی به نیرو‌های امنیت، ضابطان و... است به اندازه‌ای گسترش یافته که برای انتخاب سرمربی یک مربی فوتبال هم ابتدا می‌گویند، فلان مربی باید توییت و پست‌های اینستاگرامی‌اش را پاک کند تا بتواند روی نیمکت تیم بنشیند! دوستی به شوخی می‌گفت، احتمال دارد فردا روزی، اگرشهروندی بخواهد ازدواج هم بکند، به او بگویند باید از نهاد‌های نظارتی استعلام شود! در واقع مشخص نیست دایره استصواب تا کجا قرار است گسترش یابد.

۲) اصلاح آیین‌نامه داخلی خبرگان رهبری در اجلاسیه شهریورماه انجام شود. به راحتی می‌شود گفت که لازم نیست صلاحیت نامزد‌های خبرگان توسط شورای نگهبان بررسی شود. باید برگردیم به همان مکانیسمی که زمان حضرت امام (ره) بود. اگر مرجع تقلیدی یا مجتهدی می‌گفت فلانی اجازه اجتهاد دارد، می‌توانست در رقابت شرکت کند. باید به آیین‌نامه داخلی خبرگان دوره اول بازگردیم.۳) بحث حذف تبصره ماده ۶۳۸ که در خصوص موضوع حجاب است، ضرورت دیگری است که نه تنها به آن توجه نشده است، بلکه برخی جریانات افراطی در مجلس به دنبال دو قبضه کردن موضوع حجاب در کشور هستند.

۴) موضوع اصلاح مناسبات ارتباطی ضابطان با قضات موضوع دیگری است که اتفاقا دستگاه قضایی اخیرا به آن توجه کرده است. لازم است ضابطان نظامی و امنیتی از پرونده‌های سیاسی خارج شوند تا دادگاه‌ها با حضور هیات منصفه برگزار شود. حتی اگر پرونده سیاسی هم تشکیل می‌شود، این پرونده‌ها باید بدون دخالت ضابطان امنیتی بررسی شود. پیداست که آقای اژه‌ای متوجه این اصلاح ضروری شده و برنامه‌هایی برای هماهنگی بیشتر ضابطان صورت داده‌اند. ۵) نهایتا هم استقلال دستگاه قضایی، ضرورت دیگری است که توجه مردم را جلب می‌کند.

منبع: فرارو

کلیدواژه: باهنر و حجاریان انتخابات قیمت طلا و ارز قیمت موبایل حضور در انتخابات نظارت استصوابی سعید حجاریان شورای نگهبان اصلاح طلبان قانون اساسی دولت سیزدهم گفت وگوی نه تنها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۸۱۹۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟

نتایج مطالعات یک گروه از پژوهشگران نشان می‌دهد عواملی مانند چالش‌های مالی و اقتصادی، ساختار فرهنگی و سیاسی ذات‌گرا و بنیان‌گرا، جامعه مردمحور و جبر محیطی نقش بازدارنده در مشارکت سیاسی زنان دارد.

موضوع مشارکت سیاسی زنان در کشور‌های در حال توسعه، پدیده پیچیده‌ای است که به پویایی و توسعه نظام‌های سیاسی مربوط می‌شود. سطح مشارت سیاسی شهروندان نشان دهنده یک نظام سیاسی توسعه یافته است. توسعه نظام‌های سیاسی در یک ملت به میزان مشارکت سیاسی شهروندان بدون تفاوت جنسیتی بستگی دارد. گزارش اخیر شکاف جنسیتی جهانی نشان می‌دهد اگر مسیر کنونی در جهان حفظ شود، برای اروپای غربی ۵۴.۴ سال دیگر و برای کشور‌های جنوب آسیا ۷۱.۵ سال طول خواهد کشید تا شکاف جنسیتی را کاهش دهند.

همچنین گزارش دفتر توسعه انسانی سازمان ملل متحد درباره اقدامات کشور‌های عضو در زمینه میزان پایبندی و اهتمام دولت‌ها در تحقق اهداف برنامه‌های توانمندسازی جنسیتی و مشارکت دهی زنان در سیاست نشان می‌دهد حضور زنان در عرصه سیاسی و ساختار قدرت، کمتر از مردان است که شاید مهمترین علت آن مردسالارانه بودن ساختار سیاسی کشور‌های خاورمیانه و محدودیت‌هایی است که مانع از حضور پررنگ و چشمگیر زنان در عرصه‌های گوناگون می‌شود و مهمتر از همه نگرش جامعه درباره حضور و فعالیت زنان در عرصه‌های مختلف، میزان مشارکت زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟

انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ برگزار شد و از میان نامزد‌های حاضر در عرصه رقابت، ۲۴۵ نفر به مجلس راه یافتند و سرنوشت ۴۵ کرسی باقی مانده برای ۲۲ حوزه در دور دوم انتخابات که در روز ۲۱ اردیبهشت برگزار می‌شود، روشن خواهد شد.

تبلیغات دور دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی نیز از بامداد روز ۱۳ اردیبهشت آغاز شده و تا ساعت هشت صبح پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ادامه دارد. آخرین جلسه مجلس یازدهم روز دوم خرداد تشکیل و مراسم افتتاحیه مجلس شورای اسلامی در دوره دوازدهم، روز هفتم خرداد ماه برگزار می‌شود.
زنان به عنوان نیمی از جمعیت ایران در انتخابات پیش رو نقش موثر و مهمی داشته و مشارکت سیاسی آنان شاخص حائز اهمیت در فرآیند توسعه پایدار است. «مهدیه آخوندی»، «کرم حبیب پور گتابی» و «زهرا حضرتی صومعه» در مطالعه‌ای با عنوان «آسیب شناسی مشارکت سیاسی زنان تهران بر اساس نظریه زمینه‌ای» این موضوع را مورد توجه قرار داده و از طریق روش کیفی سعی کرده‌اند علل، شرایط مداخله‌گر و شرایط زمینه‌ای تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان را مورد مطالعه و واکاوی خود قرار دهند.

شرایط عِلّی تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان

فقدان استقلال مالی زنان، اهمیت داشتن درآمد، استقلال خواهی مالی، هزینه‌های زیاد فعالیت‌های اقتصادی، فقدان منابع مالی کافی برای امور سیاسی زنان، وابستگی مالی زنان، فقدان اندوخته مالی زنان، تمایل نداشتن زنان به هزینه کردن در عرصه سیاسی، فقدان حمایت مالی زنان در عرصه‌های سیاسی، بالا بودن هزینه‌های مشارکت فعال سیاسی برای زنان، تمایل شدید به داشتن استقلال مالی و هزینه بر بودن فعالیت‌های اقتصادی از جمله شرایط عِلّی تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان است.

همچنین انحصارگرایی فضای سیاسی، مداخله نکردن سیاسی گروه‌های مختلف در سیاست از جمله زنان، نبود گروه‌های سیاسی حامی از زنان، فقدان ساختار مناسب حزبی برای زنان، طرد سیاسی زنان، به رسمیت نشناختن سیاسی زنان و درون‌گرایی گروه‌های سیاسی نیز از دیگر عوامل علی تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان است.

شرایط زمینه‌ای تاثیرگذار بر مشارکت سیاسی زنان

شریط زمینه‌ای در حقیقت مقوله‌ها و مفاهیمی را در بر می‌گیرد که زمینه‌ساز مشارکت سیاسی زنان است و فعال شدن آنان در این حوزه را تسهیل می‌کند یا برعکس مانع از مشارکت سیاسی آنان می‌شود. یکی از شرایط زمینه‌ای مهم در زمینه مشارکت سیاسی زنان ساختار نابرابر و مردسالاری در حوزه کنشگری سیاسی است عامل مردسالاری به عنوان یک سیستم رفتاری سرکوبگر نقشی کلیدی ایفا می‌کند. مردانی که با این سیستم جامعه‌پذیر شده‌اند، این الگوی رفتاری را با خود به صورت کلی در جامعه و به صورت جزئی به سیستم حزبی و انتخاباتی منتقل می‌کنند. در نتیجه زنان حتی خارج از خانه و خانواده خود با رفتار‌های پدرسالارانه مواجه خواهند شد.

بنابراین، تبعیض جنسیتی فضای سیاسی، نبود پذیرش کافی جامعه برای مشارکت سیاسی زنان، نگاه مردانه داشتن به امر سیاست، طرد پنهان زنان از مشارکت سیاسی از جمله ویژگی‌های ساختار فرهنگی و سیاسی ذات گرا و بنیان گرا است که مانع از مشارکت سیاسی زنان می‌شود.

همچنین نبود حمایت کافی خانواده از زنان در مناصب سیاسی، جامعه‌پذیری منع کننده برای زنان در حوزه امور سیاسی، فقدان آموزش حقوق سیاسی برای زنان، حمایت نکردن کافی زنان از یکدیگر، کمبود رشد سیاسی زنان، محدودیت شدید در محیط خانواده، سنت گرایی در خانواده‌ها و نپذیرفتن زنان در مناصب سیاسی و استقبال نکردن جامعه از زنان موفق سیاسی از جمله ویژگی‌های جامعه مردمحور و جبر محیطی است که بر مشارکت سیاسی زنان تاثیر می‌گذارد.

شرایط مداخله‌گر بر مشارکت سیاسی زنان

یکی از شرایط مداخله‌گر در مشارکت سیاسی زنان، به ویژگی‌های روحی و روانی آنان در عرصه سیاسی برمی‌گردد. با وجود ماهیت مدنی و عقلانی مشارکت سیاسی، زنان از وجوه روحی و روانی نیز متاثر هستند.  به بیان دیگر فعالیت سیاسی تنها از عوامل عقلانی تاثیر نمی‌پذیرد و ویژگی‌های روحی-شخصیتی زنان از جمله اعتماد به نفس خود بزرگ‌بینی، تمایل به مشارکت سیاسی، ریسک پذیری و اقتدار شخصیتی از جمله شرایطی هستند که می‌توانند حلقه ارتباط زنان با ساختار سیاسی را مختل کننداز طرف دیگر، مشارکت سیاسی زنان این ویژگی‌های روحی و روانی را تقویت می‌کند. مشارکت سیاسی به زنان عزت نفس می‌بخشد و به آنان احساس مفید بودن، کفایت، ارزش و قدرت و اعتماد به نفس می‌دهد و از طرف دیگر بی اعتنایی به این نیاز‌های روحی و روانی به احساساتی از قبیل حقارت، ضعف و درماندگی در آنان منجر می‌شود.

راهبرد‌هایی به منظور افزایش مشارکت سیاسی زنان

به منظور افزایش مشارکت سیاسی زنان راهبرد‌هایی از قبیل عدالت اقتصادی در حوزه تقسیم کار جنسیتی، رفع قوانین تبعیض‌آمیز و مردسالارانه، ایجاد بستر‌های رشد و نمو برای زنان و مردان، ایجاد زمینه‌های خودشکوفایی و تربیت بر اساس خودباوری برای زنان و حمایت از مشارکت سیاسی زنان پیشنهاد می‌شود.

همچنین پرورش زنان و توانمندسازی برای آنان از دوران مدرسه، انتخاب زنان به عنوان مدیران رده بالا و میانی، پذیرش زنان در عرصه‌های مختلف اقتصادی سیاسی، کمک کردن سمن‌ها به زنان در شکوفایی و مشارکت سیاسی، تغییر شکاف میان خانواده و زنان و اعتماد آنان به توانایی‌های دختران و زنان و قبح شکنی از حضور زنان در عرصه‌های مختلف سیاسی از جمله راهکار‌های موثر در این زمینه هستند.

منبع: ایرنا

باشگاه خبرنگاران جوان وب‌گردی وبگردی

دیگر خبرها

  • هدف رادیکال‌ها از تبلیغ سبک زندگی غیررسمی چیست؟ / ادعای یک روزنامه اصلاح‌طلب درباره یک لیست انتخاباتی!
  • آرایش سیاسی مجلس جدید چشم‌به‌راه مشارکت مردم است
  • آرایش سیاسی مجلس جدید چشم‌به‌راه مشارکت مردم/ باید کار نیمه‌تمام انتخابات را تمام کنیم
  • آرایش سیاسی مجلس جدید چشم‌به‌راه مشارکت مردم/ باید کار نیمه کاره انتخابات را تمام کنیم
  • ادعای بدون سند حجاریان درباره روحانی/ سخنی که خاندوزی باید تکذیب کند
  • پیش‌شرط‌های مشارکت مردم در اقتصاد چیست؟
  • ویدیو/ یمن چگونه معادلات منطقه را تغییر داد؟
  • چه عواملی در مشارکت سیاسی زنان نقش دارد؟
  • افزایش مشارکت ۷ درصدی مردم مشهد در انتخابات
  • مسیر اجرایی با انتخاب نماینده اصلح ترسیم می‌شود/نمایش نشاط عمومی با مشارکت مردم